هم سلولی...
اب الوده شد.... اسمان ابری شد... زمین دلش گرفت..... در باز و بسته شد.... در هم وابسته شد.... ادم که هیچ ..............................ویران کده ای از مزرعه ی قلبش بیش نمانده . مترسک پاهایت را از ستون سال های طویل سکوت بیرون بکش ......... اشیانه ای ساز ....تا دیر نشده کلاغ قیل و قال ذهنت را بکش فریب در لایموت ستون فقرات ادمی ....چه برجی ساخته تو به فکر فردایی دگر باش/
نظرات شما عزیزان:
❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 19 فروردين 1394
/ 2:22 /